رفتم به در میکده دیدم همه مست
گفتم خدایا چرا این همه پست
نعمت دهی و همه کفران می کنند
دیدم که یکی بگفت کای خدا پرست
عیب دگران مکن به حسنت تو مناز
قاضی جهان همه خدا باشد و هست
چون روز دگر به نزد ارباب رویم
چه تو چه من عرق خوردهء مست
هر کس به طریقی کفران کرده
هر کس به طریقی نمکدان بشکست
گفتم بخود خرقهء زهد پاره نما
بر سر تو هر شبه آ ن ریا نشست
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مانیا در تاریخ 1392/12/09 و 15:37 دقیقه ارسال شده است | |||
دوست دارم وقتی که چشماتو می بندی
با من به درد های این دنیا میخندی آروم میشم بگی از غمات دل کندی بیا به هم بگیم دوست دارم |
این نظر توسط مانیا در تاریخ 1392/12/09 و 15:31 دقیقه ارسال شده است | |||
آغوشِ تــــــــــو که باشد ....
خواب دیگر بهانه ای برایِ خستـــــــــگی نـــــــــیست .. و تـــــــــپشِ هایِ قــــــــــلبت میشود لالاییِ کــــــــودکانه ام ..... کــــــــنارم بـــــــــــمان .... مـــــــــیخواهم .. صـــــــبح چشمانم در نگاهِ تــــــــو ... |
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی