خداوندا پناه بی پناهان
که باشی بهر هر دردی تو درمان
تویی آرامش قلب گرفتار
تویی درمان درد هر چه بیمار
تویی فریاد رس هر بی پناهی
تو بگذر گر که من کردم گناهی
خداوندا تو ستار العیوبی
خداوندا تو غفار الذنوبی
اگر چه عدل و دادت شهره باشد
اگر که نگذری چه چاره باشد
خداوندا تو با من آشنایی
برایم هم تو یاور هم خدایی
تو را من میپرستم با وجودم
اگر لطفت نبود این سان نبودم
خداوندا به هر حالت که هستم
من از مهرت چنین جانانه مستم
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مانیا در تاریخ 1392/12/11 و 16:13 دقیقه ارسال شده است | |||
مرا حبس کن در آغوشت ؛ من برای حصار بازوان تو مجرم ترین زندانی ام !
|
این نظر توسط مانیا در تاریخ 1392/12/11 و 16:10 دقیقه ارسال شده است | |||
گونه هایت را برای دست هایم می خواهم
پیشانی ات را برای لب هایم خودت را برای زندگی ام می بینی ؟ برای خودم هیچ نمی خواهم ؟! |
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت
کدهای اختصاصی